دگردیسی دیجیتال به صورت تک بعدی در شبکۀ بانکی مقدور نیست

دگردیسی دیجیتال در جامعۀ فناوری بانکی به یک گفتمان غالب تبدیل شده است؛ اما در حوزه های دیگر بانکی و پرداخت، مدیران در سطوح هیئت مدیره، مدیرعامل، معاون و مدیران میانی تا شعبه با چالش‌های اساسی در مورد درک و آشنایی با مفهوم و ساختارهای بانکداری دیجیتال مواجه هستند. از سوی دیگر مشتری بانک بویژه نسل های جدید، پیشران تحول دیجیتال محسوب می شوند. اکنون این سؤال مطرح است: آیا اکنون نگرش و مجموعه ذهنی (mind set) مدیران در حوزه‌های حاکمیتی و اقتصادی مناسب تحول هست یا خیر؟

نظر پیشکسوتان، مدیران و معاونان فناوری بانکی و پرداخت کشور را در این خصوص با هم می‌خوانیم:

سید محمود احمدی، معاون فناوری اطلاعات بانک تجارت در این خصوص می‌گوید:با پیش‌فرض این سؤال موافق نیستم؛ اگر قرار بود بانک‌ها منتظر اقدامات حاکمیت باشند، هیچ وقت اتفاق مهمی در حوزه پرداخت و بانکداری الکترونیکی رخ نمی‌داد. اتفاقاً آمادگی بانک‌ها برای تحول در این حوزه در کشور را بیش از جاهای دیگر می‌بینم. توانمندی بانک‌ها نیز در این حوزه قابل اعتناست.

عبدالحمید منصوری، رئیس هیات مدیره پرداخت نوین آرین معتقد است: مواردی مانند «ایران هوشمند»، «اقتصاد هوشمند» و «بانکداری دیجیتال» مطرح هستند و این امر باعث شروع فکر و حرکت است.

ژان صیاد ، عضو هیات مدیره شاپرک می‌گوید: برندگان استفاده از این فرصت‌ها و ظرفیت‌ها کسانی هستند که با مطالعات استراتژیک در سازمان خود (مثلاً بانک‌ها) با درک واقع‌بینانه از امکانات جدیدی که می‌توانند به دست آورند مدل کسب و کار خود را تغییر یا با تنظیم و بازمهندسی مجدد متناسب با نیازهای به‌روز سازمان خود طیف مناسبی از ویژگی‌های خاص دیجیتالی را به خدمت می‌گیرند.

به نظر سعید عسگری انارکی، پیشکسوت حوزه بانکی، همان‌طور که مشاهده می‌شود مسیری که بانک‌ها طی کرده‌اند به دلایلی به صورت تک‌بعدی است و می‌توان گفت که بانک‌ها نسبت به سایر نهادها و ساختارهای دولتی و خصوصی بسیار جلوتر در حوزه دیجیتال حرکت کرده‌اند و حتی مشاهده می‌شود به‌رغم نبود زیرساخت‌های شبکه در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ بانک‌ها با همان خطوط مخابراتی قدیمی و لیزلاین‌ها مشکلات موجود آنها شبکه‌های به هم پیوسته و متمرکز مانند عابربانک و جاری طلایی و جام و جاری الکترونیک ملت و موارد دیگر را راه‌اندازی کرده‌اند. به علت نیاز مبرم و فشار بانک‌ها به زیرساخت‌های مخابراتی متحول شد و تقریباً با نیاز بانک‌ها مطابقت پیدا کرد گرچه ایده‌آل نیست. به هر حال شبکه بانکی در ایران با همه معضلات و کمبودها پیشتاز تحولات دیجیتال بوده و هستند ولی در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که خیر ماین‌ست مدیران به ویژه در بخش حاکمیتی اصولاً درکی از تحول یا دگردیسی دیجیتال ندارد؛ البته موارد استثنایی وجود دارد که به قولی با یک گل بهار نمی‌شود همان‌طور که در سؤال قبلی بیان کردم آمادگی ماین‌ست مدیران شرط مهم و اول آن منوط به شایسته‌سالاری و نخبه‌پروری و جذب نیروهای نخبه است نه تشویق به مهاجرت نیروهای نخبه.

پیمان مولوی، دبیر انجمن اقتصاددانان می گوید: برای درک بهتر این سؤال مثالی می‌زنم؛ این روزها هوش مصنوعی و ابزارهای تصمیم‌ساز و بهینه‌کننده تصمیم‌سازی در جهان به کمک اقتصاددانان و سیاست‌ورزان و همه علوم اجتماعی برای جهت‌دهی آمده است، آیا ما و ماین‌ست در مدیران و سیاست‌گذاران ما این‌گونه است؟
حاضر به پذیرش این موارد هستند؟
آیا سیستم بانکی من که رو در روی درخواست‌های دولتی برای اعطای وام‌هایی است که انتهایی ندارند، می‌تواند با استفاده از این ابزارهای مدرن جواب نه محکمی بدهد؟
آیا در عرصه سیاست خارجی حاضر به پذیرش چنین تحلیل‌هایی هستیم؟
جوای سؤال شما پیچیده است، به نظر من یک دو قطبی در ایران امروز در این مورد وجود دارد
و مسیر هنوز مشخص نیست و فاصله زیادی با تبدیل شدن به یک جمهوری علم داریم.

فرهاد فائز، دیگر کارشناس حوزه بانکی نیز در اینباره گفت: با توجه به تحقیقات گسترده‌ای که در دنیا برای تحقق اهداف تحول دیجیتال در همۀ حوزه‌های کسب و کاری به ویژه بخش‌های فناورانه و بانکی در حال انجام است، می‌توان الگوهای خاصی برای پیاده‌سازی موفق این دگردیسی شناسایی کرد. دستیابی به فرهنگ صحیح در سازمان‌ها و به ویژه بانک‌ها به منظور حرکت در مسیر تحول دیجیتالی از کلیدی‌ترین پارامترهای تأثیرگذار در موفقیت است.
نکتۀ مهم دیگری که به نظر من در این مسیر از اهمیت بالایی برخوردار است؛ بحث تقسیم مسئولیت‌ها و به اشتراک‌گذاری تجربیات و تخصص‌هاست. در دنیای دیجیتال، رمز موفقیت یک شرکت، مؤسسه یا بانک در ارائۀ سرویس‌های برتر، دستیابی به ظرفیت‌های بالقوه در به اشتراک‌گذاری داده‌ها و بینش واحد و ساختاریافته نسبت به مشتری خود است.
در همۀ مواردی که در بالا عنوان شد؛ شرط لازم و کافی برای اجرای این الگوها، همان تعهد مدیریت ارشد در لایه‌های مختلف حوزه‌های حاکمیتی و اقتصادی یا وجود یک Mindset واحد و سازگار با این چارچوب‌هاست.
از دید من، دستیابی به این نگرش واحد در بین مدیران ارشد می‌تواند گام به گام شکل بگیرد و در مراحل ابتدایی می‌توان برای نیل به اهداف دگردیسی دیجیتال، از سطوح عملیاتی شروع کرد به این صورت که با ایجاد زیرساخت‌های فرهنگی و اعتماد به کارکنان و بدنۀ مجموعه به بخش مهمی از این تعهدات نائل شد.
با این همه به نظر می‌رسد در حال حاضر به علت نوسانات اثرگذار در ساختارهای اقتصادی و حاکمیتی داخل کشور و وجود ترس از پذیرش نتایج ریسک احتمالی تحولات دیجیتالی، مدیران ارشد در مواجهه با فرصت‌های تغییر با احتیاط تصمیم می‌گیرند. شرایط حاضر گرچه مطلوب نیست؛ ولی امیدواری زیادی به تحولات مثبت در این عرصه وجود دارد.

محمد صادقی، معاون فناوری اطلاعات بانک اقتصاد نوین بیان کرد: تحول دیجیتال یک حرکت و سفر است و قطعاً نمی‌تواند محدود به بانکداری باشد و باید در برگیرندۀ کل اکوسیستم اقتصادی و صنعتی باشد. این امر نیز نیازمند الزامات و پیش‌نیازهایی از جنس داده و فرایند و آموزش و نوع نگاه به مشتری و زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است که متأسفانه نه تنها در ماین‌ست مدیران که در ماین‌ست متخصصان نیز وجود ندارد علت آن هم مشخصاً نداشتن استراتژی و چشم‌انداز برای دگردیسی دیجیتال در سازمان‌ها و در ابعاد بزرگ‌تر در حاکمیت است.
برای دگردیسی دیجیتال بیش از آنکه نیازمند سمینار و سخنرانی و همایش باشیم، نیازمند نقشۀ راه منسجم و همه‌جانبه هستیم که به ابعاد این رویداد پرداخته و ریسک‌های آن سنجیده شده باشد.

فرهاد اینالویی، معاون فناوری اطلاعات بانک ایران زمین نیز معتقد است: خیر. در حد شعار است. نیاز به تغییرات فرایندی وجود دارد که کاری زمان‌بر است و با دیدگاه مدیران ما که به بازدهی سریع می‌اندیشند همخوانی ندارد. زیرساخت‌ها نیز مناسب نیستند. به لحاظ قوانین نیز وضع خوبی نداریم. اصولاً نظرات بخش خصوصی واقعی و ذی‌نفعان اصلی در سیاست‌گذاری‌ها بسیار کمرنگ است و به خاطر همین اجراها یا ناموفق هستند یا بسیار زمان‌بر.

حمیدرضا مختاریان ، مدیرعامل شرکت داده ورزی سداد در این خصوص می‌گوید: به نظر می‌رسد مناسب نیست. به دلیل اینکه با اقتصاد مردمی واقعی بسیار فاصله داریم و گویی اعتقاد خاصی هم در بین مسئولان به آن وجود ندارد. ضمن اینکه حس ضرورت و فوریت لازم هم نسبت به تحول دیجیتال در بین مدیران وجود ندارد. تحول دیجیتال به صورت صحیح درک نشده، مدیران بیشتر درگیر دغدغه‌های روزمرۀ خود هستند و تحول دیجیتال را یک کار لوکس برای بیلان کاری خود می‌بینند.

هادی ویسی، مدیرعامل رفاتک معتقد است: هر چند برخی اقدامات نهادهای محدودی مانند وزارت اقتصاد بیانگر وجود این تفکر است؛ اما به صورت کلی در شرایط کنونی می‌توان گفت؛ جواب این سؤال به سمت «خیر» همگرا می‌شود؛ یعنی اگر هم مواردی هست آنقدر اندک و کم‌رمق است که اثرات آن را کمتر می‌توان مشاهده کرد.

علی چهارلنگی، رئیس هیئت مدیره شرکت رایانه خدمات امید عنوان کرد: از نگاه من این پرسش باید با کمک تجربه‌های گذشته پاسخ داده شود نه با توجه به ادعاها و آنچه افراد می‌گویند و می‌نویسند. باور من این است که در بخش حاکمیتی، لایه‌های مدیران و کارشناسان تکنوکرات چنین ذهنیتی آشکارا نه تنها پدید آمده است؛ بلکه به بلوغ نیز رسیده است. سند بانکداری و تحول دیجیتال وزارت اقتصاد و دارایی و مجموعه گزارش‌های پروژۀ متا (پروژۀ مطالعۀ امکان‌سنجی تجارت الکترونیک) که به عنوان پروژۀ کلیدی طرح تکفا در سال ۸۴ توسط مؤسسۀ مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی وزارت بازرگانی به انجام رسید، گواه این باور من است؛ اما باور ندارم که در لایه‌های نظارتی حاکمیت چنین ذهنیتی وجود داشته باشد. گواه این مدعای من انفعال در برابر آنچه با نام بی‌مسمای سرویس‌های ارزش افزوده به جیب مشترکان تلفن همراه تحمیل شد و برخورد سلبی با رمزارزها و IPTV و VOD است.

احمد جعفری، مدیرعامل شرکت تجارت الکترونیک پارسیان نیز معتقد است: در حوزۀ بانکداری و ارائۀ خدمات بانکی، تحولاتی نسبت به بانکداری سنتی در حوزۀ دیجیتالی کردن فرایندها انجام شده است که نشان‌دهندۀ نگاه مثبت مدیران حاکمیتی و اقتصادی در این زمینه است، گواه این مطلب رشد و توسعۀ خدمات الکترونیک بانک‌ها و همچنین رشد استارتاپ‌های متعدد و موفق در صنعت بانکداری و پرداخت است. با این حال نیاز است در بحث قانون‌گذاری‌ها و استفاده از فناوری‏های  روز کمی چابک‌تر حرکت کنیم. در حال حاضر در برخی حوزه‏ها تنظیم قوانین و مقررات از تحولات دیجیتالی موجود کندتر حرکت می‌کند و توجه جدی‌تر به این موارد می‌تواند به سرعت حرکت در سیر تکامل و تحول دیجیتال کمک کند.

علیرضا بزرگمهری، دیگر کارشناس حوزه بانکی نیز بیان کرد: این گزاره که دگردیسی دیجیتال به صورت تک بعدی در شبکۀ بانکی مقدور نیست یا هست گزارۀ صفر و یکی مناسبی نیست؛ چون جواب به آن هم صفر و یک نیست؛ البته ممکن است آنچه رخ می‌دهد درصد کمی از دگردیسی به سمت دیجیتال بانکینگ را فراهم آورد (هر چند به نظر من این درصد می‌توانست با همین بضاعت قانونی، اقتصادی و اجتماعی امروز کشور بسیار بیشتر باشد) ولی نفی کلی آن به نظر من مقبول نیست. در مورد ماین‌ست مدیران در همۀ حوزه‌های حاکمیتی و اقتصادی چون عمر مدیران متأسفانه کوتاه است بیشتر به کارهای نمایشی تمایل بیشتری دارند تا کارهای با عمق مناسب، بنابراین مشکل، صرفاً مایندست نیست مشکل فرهنگ مدیریت کشور است که به کارهای زیربنایی بلندمدت تمایل ندارد و از سختی‌ها، مشکلات، تناقضات قانونی و دردسرهای متعاقب آن طفره می‌رود و منتظر یک پیشرو می‌ماند که راه را هموار کند.

در ادامه و در بخش‌های بعدی این میزسخن همراه بانکداری الکترونیک باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا