۴عامل حساسیت اقتصادی به انتخابات آمریکا
مثال روشن از پیگیری و رصد اخبار انتخابات امریکا در ایران را در همین یکی، دو روز گذشته و میان فعالان بازار ارز و سکه و سهام میتوان دید؛ جایی که با افزایش شانس ترامپ در انتخابات، قیمتها افزایشی شد و بلافاصله پس از آنکه رایگیری در برخی ایالتها با پیشتازی نامزد دمکرات انتخابات امریکا یعنی جو بایدن همراه شد؛ قیمتها رو به سقوط رفت. فضای نااطمینانی و دست کشیدن از خرید تا زمان به دست آمدن نتیجه نهایی را نیز به این موارد اضافه کنید. به راستی راز این میزان حساسیت بازارها و مردم به انتخابات امریکا و به صورت کلی هر آنچه روسای جمهور امریکا در قبال ایران انجام میدهند، چیست؟رتبه جستوجوی عبارت «انتخابات امریکا ۲۰۲۰» در گوگل نشان میدهد که این انتخابات بیش از آنکه برای ساکنان این کشور مهم باشد، برای کشورهای ایران و کوبا مهم است که در جایگاه اول و سوم کشورهای پیگیر نتیجه انتخابات قرار دارند و به صورت پی در پی سایتهای خبری را دنبال میکنند تا از آخرین نتایج آگاه شوند. این در حالی است که ساکنان امریکا نهمین کشور و پایینتر از سنگاپور، چین و نیوزیلند نتایج لحظه به لحظه را بررسی میکنند. نتیجه انتخابات امریکا برای همه کشورهای جهان مهم است. چرا که ممکن است رویههای اقتصادی، تجاری، سیاسی و … را تغییر دهد. به مانند تمام آنچه در ۴ سال ترامپ انجام داد. او از پیمان بینالمللی آب و هوا در پاریس و معاهده هستهای با ایران موسوم به برجام خارج شد. بر کالاهای تجاری وارداتی به امریکا تعرفه وضع کرد تا جنگ تمامعیار اقتصادی با اقتصاد پرقدرت چین را آغاز کند و وضعیت تولید ناخالص جهان را در مدت یک سال و نیم جنگ تجاریاش با چین به اندازه ۰٫۴ درصد کاهش داد. در ادبیات اقتصادی، آنچه موجب بروز چنین رفتاری میشود را «انتظارات» نامیدهاند. «انتظارات» در واقع روند پیشبینیها و تخمین تصمیمگیرندگان اقتصادی درباره متغیرهایی همچون قیمتهای آتی، میزان فروش، میزان درآمد، مالیات و متغیرهایی از این دست را نشان میدهد؛ چرا که تئوری اقتصادی میگوید هر یک از این متغیرها تاثیر قابل ملاحظهای بر تصمیم بنگاههای اقتصادی در قیمتگذاری جاری و نیز بر تصمیم مصرف و پسانداز خانوارها بر جای میگذارد که در نهایت سطح فعالیت اقتصادی در کشور را تغییر میدهد. در واقع میتوان اینگونه گفت که این «انتظارات مثبت و منفی» پس از انتخابات است که میتواند سرنوشت اقتصاد کشورهای مختلف را تحتتاثیر قرار دهد و نسبت به نتایج انتخابات حساسیت ایجاد کند.
چرا حساسیم؟
اما بخش مهم و تاثیرگذار «انتظارات» در اقتصاد ایران، فروش نفت و دریافت پول فروش آن است که در ماههای گذشته با مشکلات بزرگی مواجه شده است. جو بایدن در کارزار انتخاباتیاش وعده داده پس از حضور در کاخ سفید به برجام بازگردد و تحریمها را بر دارد. سیاستهای بایدن که نقطه مقابل سیاستهای ترامپ است، میتواند گشایش اقتصادی برای کشور آن هم در شرایطی که وضعیت فروش و درآمدهای نفتی به شکل نگرانکنندهای پایین است، ایجاد کند. گشایش اقتصادی به معنای افزایش درآمدهای نفت به عنوان مهمترین منبع درآمدی ایران و افزایش ذخایر ارزی است. تا پیش از تحریمها و در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ فروش نفت ایران به ترتیب ۵۲٫۷ و ۶۰٫۵ میلیارد دلار بود که پس از اتمام معافیتها نفتی برای خریداران عمده نفت ایران، به ۱۹٫۲۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ رسید. فعالان اقتصادی امیدوارند پس از حضور بایدن در کاخ سفید، فاصله ۴۱ میلیارد دلاری درآمد نفتی کشور طی دو سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ با افزایش حضور در بازار نفت، جایگزین شود. در این صورت نرخ ارز تغییرها و جهشهای ناگهانی و به یکباره نخواهد داشت و امیدها برای ثبات آن در یک قیمت یا کانال مشخص افزایش مییابد. اما مهمتر از آن، نرخ ارز کاهش مییابد. افت قیمت دلار به معنی کاهش تورم انتظاری افراد است که میتواند بر فعالیتهای دلالی و سوداگری نیز تاثیر بگذارد و آنها را کم کند. چرا که افراد معتقدند در سایه «عادی شدن روابط اقتصادی ایران» ارزش پول ملی نیز افت نمیکند.
اهرم افزایش تحریم از بین میرود
با اینکه خروج امریکا از برجام یکجانبه بود و حتی در هفتهها و روزهای اخیر نیز از سوی کشورهای باقیمانده در برجام مورد انتقاد قرار میگرفت، اما تقریبا همه تحریمها را برگرداند و کشورهای خریدار نفت ایران نیز از خرید بیشتر امتناع میکردند. تا جایی که تنها سه کشور چین، سوریه و ونزوئلا به صورت رسمی از ایران نفت خریداری کردند. اما اگر اهرم فشار بر کشورهایی که با ایران مراوده پولی و نفتی دارند، کنار رود، در این صورت امیدها برای بازگشت شرکتهای مهم به کشور احیا میشود. در اقتصاد ایران که تقاضای ارز بیش از عرضه آن است؛ «گشایش مالی و مراودات بانکی» یک «خبر خوب» محسوب میشود و به بخشی از «انتظارات» پایان میدهد.
تورم انتظاری در مسیر کاهشی
براساس آخرین آمار بانک مرکزی از شاخصهای اقتصادی، بدهی دولت به بانک مرکزی تا پایان شهریور حدود ۱۳۹ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان برآورد شد که افزایش بیش از ۲۶ درصدی را نشان میدهد. تا پیش از اعلام نتایج اولیه در انتخابات امریکا کمتر کسی گمان میکرد که با این میزان بدهی دولت به بانک مرکزی و نقدینگی در حدود دو هزار و ۸۹۵ هزار میلیارد تومان، تورم امسال به هدفگذاری بانک مرکزی در ۲۲ درصد حتی نزدیک هم شود. اما افزایش شانس بایدن برای حضور در کاخ سفید و اهتمام او برای بازگشت به برجام میتواند گزینه استقراض از بانک مرکزی را از اولویت تامین مالی برای جبران کاستی و کسری بودجه دولت خارج کند. در این صورت بدهی دولت به بانک مرکزی نیز کاهش مییابد.
اقتصاد منتظر و حساس است
دو سال و نیم از خروج یکجانبه ترامپ از برجام میگذرد؛ براساس آمارهای بانک مرکزی طی سالهای ۹۷ و ۹۸ حدود ۲۲٫۷ میلیارد دلار از کشور خارج شده است. تا پیش از خروج امریکا از برجام بانک مرکزی تورم سال ۹۶ را ۹٫۶ درصد برآورد کرده بود. این در حالی است که در دو سال بعدش نرخ تورم ۳۱٫۲ و ۴۱٫۲ درصد گزارش شده که نشان از تورم انتظاری بالای فعالان اقتصادی و مردم از برجام بدون امریکا و اقتصاد با تحریم است. با کنار هم گذاشتن آمارهای تورم، میتوان دریافت که نقش پارامترهای غیراقتصادی بر انتظارات افراد بیشتر است. این نشان میدهد مسیر میانمدت اقتصاد ایران، غیرعقلایی قرار است که انتخابات در امریکا بر آن تاثیر به مراتب بیشتری نسبت به تصمیمها و سیاستهای اقتصادی بازیگران اصلی میگذارد.
بایدن و روشن شدن مسیری که مدتها خاموش بود
با تجمیع شرایطی که پس از حضور بایدن در کاخ سفید ایجاد میشود، میتوان به این نکته رسید که مسیر برای اقتصاد ایران بهتر میشود. هر چند این تغییرات و بهبود و گشایشی که فعالان و مردم در نظر دارند به زودی رخ نمیدهد و برای پیشبینی میزان تغییر در اقتصاد باید منتظر انتخابات ۱۴۰۰ ایران بود. اما نکتهای که انتخابات امریکا و اعلام نتایج «غیر قطعی» بر آن صحه گذاشت، تاثیر سیاستهای امریکا در قبال ایران بر انتظارات تورمی بیشتر از سیاستهای اتخاذی توسط بازیگران اصلی اقتصاد است. به همین خاطر است که پس از اعلام نتایج اولیه در برخی ایالتها و پیشی گرفتن بایدن، نرخ ارز و قیمت سکه در بازار کاهش شدید پیدا کرد.