روابط‌عمومی هزینه یا سرمایه‌گذاری

فعالان مالی و تا حدودی هم اقتصادی بودجه و سرمایه‌گذاری در روابط‌عمومی را هزینه می‌دانند، آن هم از نوع سربارش. آنها براساس مدلی که بنیان حسابداری را شکل می‌دهد (سود=هزینه–درآمد)، سعی دارند برای افزایش سود، هزینه را کاهش دهند و این روش را یکی از استراتژی‌های مهم مالی سازمان می‌دانند. هرچند در همه حال یک هزینه بهینه، درست و کارساز است و هزینه کمتر به معنی کاستن از کیفیت است. در نگاه مالی و اقتصادی، فعالیت‌های روابط‌عمومی از نوع هزینه است درحالی‌که دیدگاه جدید، بازاریابی و تبلیغات و همه بودجه‌ای که روابط‌عمومی‌ها برای اطلاع‌رسانی هزینه می‌کنند نوعی سرمایه‌گذاری تلقی می‌شود که دارای نرخ بازگشت سرمایه و سوددهی بسیار بالایی نسبت به سایر سرمایه‌گذاری‌ها به‌شمار می‌رود.

در مدل‌های جدید کسب‌وکار اطلاع‌رسانی جایگاه ویژه‌ای دارد و سهم مهمی از استراتژی مالی سازمان را به خود اختصاص می‌دهد و بسیار کلیدی است، استراتژیست‌های جدید توجه خاصی به این استراتژی احیاگر دارند و می‌دانند که روابط‌عمومی می‌تواند سستی سایر استراتژی‌ها را نیز پوشش دهد. گفتنی است ما هنوز نتوانسته‌ایم به مدل یا رابطه‌ای بین میزان مصارف اطلاع‌رسانی و توفیق سازمانی اعم از رشد فروش و درآمد یا ارتقای کیفیت و افزایش مشتریان دست یابیم، درحالی‌که این مدل‌ها با مطالعات موردی به‌راحتی قابل کشف است. کافی است در شرایط پایدار، هزینه‌های اطلاع‌رسانی با افزایش فروش یا رضایت کارگران یا مخاطبان و مشتریان مقایسه و ثبت شود روابط تحلیل و در ادامه رابطه‌ها کشف شود. یکی از روش‌ها برای دستیابی به چنین مدلی دایر کردن دفاتر حسابداری در روابط‌عمومی و جداکردن سرفصل هزینه‌ها از اداری و ثبت هر بودجه‌ای به‌نام بخش است. سال ۱۳۸۰ بود و ما در روابط عمومی براساس رویه جاری یکی از فعالیت‌های اساسی اطلاع‌رسانی را باعنوان سفر مطبوعاتی اختصاص داده بودیم.

بدین صورت که سالی یک یا دو بار خبرنگاران را با اتوبوس اختصاصی به یکی از استان‌های گردشگرپذیر می‌بردیم. در این سفر از تعدادی از شرکت‌های تحت‌پوشش بازدید و با مدیران گفت‌وگو می‌شد. سفر مطبوعاتی اثربخشی بالایی در روابط بین سازمان‌ها و رسانه‌ها دارد و موجب ارتقای همکاری و حسن رابطه سازمان و واحدها با خبرنگاران و رسانه‌ها می‌شود علاوه‌بر اینکه بر شفافیت سازمانی افزوده می‌شود. در طول سنوات شاهد بودیم که در کنار چنین فعالیتی خاطرات مشترک افزایش یافته و تعداد اعتراض‌ها نسبت به سازمان به‌شدت کاهش و تا حد صفر می‌رسد. اما متاسفانه درحال‌حاضر مدیران سازمانی این هزینه‌کردها را جزو مصارف سربار به‌شمار آورده و نمی‌پذیرند، اما اگر تحولات پس از این امور بررسی شود متوجه خواهیم شد که سود آن به‌منزله سرمایه‌گذاری بوده و اعتماد را در دو طرف تامین می‌کند. یکی از زبان‌هایی که مدیران روابط عمومی باید بدان مسلط باشند و بتوانند سخن بگویند، زبان اقتصادی و مالی است آنها باید بتوانند با متخصصان این رشته‌ها راحت صحبت و سخن آنها را نیز درک کنند؛ همچنین به زبان آنها سخن بگویند تا بتوانند به توفیق دست پیدا کنند.

موضوع مهم‌تر هنگام ارزشیابی عملکرد روابط‌عمومی است. مدیران روابط‌عمومی دائم با این پرسش مواجه هستند که نتیجه و سود این کار چیست؟ البته تاثیر فعالیت‌های روابط‌عمومی کوتاه‌مدت نبوده، بلکه در بلندمدت نیز تاثیرگذار است و حتی نسل‌های آینده نیز از فعالیت‌های روابط عمومی بهره می‌برند. با این وصف آثار عملکرد روابط عمومی در کوتاه‌مدت در سود سازمان، فروش، جلب مشتریان و ارتقای برند و تثبیت ذهنیت مثبت نسبت به سازمان در جامعه به وضوح قابل بیان است، اگر افزایش درآمدی انجام می‌شود و اگر تعداد مشتریان افزایش می‌یابد، هنگامی رخ می‌دهد که اطلاع‌رسانی می‌شود. این مقوله در بانک‌ها به وضوح قابل مشاهده است. هرگاه تبلیغی انجام می‌شود، سپرده‌های مردمی افزایش می‌یابد، اینکه سهم هر کدام از عامل‌ها از این درآمد چقدر است؟ نیاز به مطالعات تطبیقی بیشتر دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا