آفات مدیریت در نگاه امام علی علیه السلام
– غفلت در برنامه ریزی
برنامه ریزی از ارکان اساسی مدیریت است.غفلت دربرنامه ریزی از آفتهای مدیریت است. مدیران هماره به دلیل تراکم کار، درمعرض این خطر هستند. مشکلات ناخواسته نیز سبب می شود تا مدیران به کارهای روزمره اداری مشغول شوند و از برنامه ریزی غفلت نمایند.
برنامه ریزی عبارت است از: «تفکر درکلیات و جزئیات برنامه و یا به عبارت دیگر،تعیین و اتخاذ شیوه و روش هایی که ما را به بهترین نتیجه مطلوب برساند.» (۱)
برنامه ریزی در بردارنده ی هدف های سازمان و نقشه ی انجام کار است. (۲)
غفلت از برنامه ریزی موجب انجام کارها ازروی عجله و بدون تدبیر می شود. آیات وروایات فراوانی به مذمت انجام کارها از روی عجله و بدون تدبیر پرداخته اند. حضرت علی علیه السلام در باره ی تفکر برای انجام کارهافرمود:
«التدبیر قبل العمل یومنک من الندم » (۳)
اندیشه پیش از اجرای کار، تو را از پشیمانی در امان نگه می دارد.
غفلت از برنامه ریزی موجب پدید آمدن مشکلات ناخواسته و پیش بینی نشده می شود. حضرت علی علیه السلام در این باره فرمود:
«من قعد عن حیلته اقامته الشدائد» (۴)
کسی که از برنامه ریزی غفلت کند،مشکلات بر او خواهند آمد.
عجله در برنامه ریزی سبب می شود تااستفاده بهینه از کارکنان و امکانات نشود.بسیاری از مدیران به خاطر بهره مندی اداره از امکانات مناسب، از برنامه ریزی مناسب برای استفاده از آن امکانات برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده غفلت می کنند.این دسته از مدیران در برنامه ریزی عجله می کنند و دقت لازم را روا نمی دارند. برنامه ریزی اگر با حوصله و ظرافت خاص انجام شود، کارگرتر از امکانات مناسب برای انجام کارهاست. حضرت علی علیه السلام در این باره فرمود:
«التلطف فی الحیله اجدی من الوسیله » (۵)
ظرافت دربرنامه ریزی بهتر از امکانات است. غرور باعث می شود تا افراد خود را درمرحله ای ببینند که بی نیاز از مشورت باصاحب نظران، به برنامه ریزی بنشینند.برخی ازمدیران به خاطر دانش فراوان وتجربه ای بسیار در مدیریت چنان دچار عجب می شوند که حتی در جلسات برنامه ریزی به نظر دیگران احترام نمی گذارند. دربرنامه ریزی باید از نظرات همه ی صاحب نظران بهره جست. چه بسا افرادی که از دانش نظری وتجربه ی عملی کمتری برخوردارند، اماپیشنهادها و انتقادهای بسیار سازنده ای ارائه می دهند. یک مدیر موفق به همه ی طرح ها، بادقت گوش می کند و بهترین آن ها را انتخاب می کند. حضرت علی علیه السلام در باره ی این که خود بزرگ بینی باعث کوتاهی در برنامه ریزی می شود، فرمود:
«من اعجب بحسن حالته قصرعن حسن حیلته » (۶)
کسی که به خوبی های خود مغرور شود،دربرنامه ریزی کوتاهی خواهد کرد.
– اعتماد به سست عنصرها
مدیریت نیازمند تکیه بر نیروهای قوی ومتعهد است. راحت طلبان هرگز مشاوران خوبی نیستند. حضرت علی علیه السلام فرمود:
«لا تتکل فی امورک علی کسلان » (۷)
درکارهایت به افراد تنبل تکیه نکن.
مدیر هماره باید از اعتماد به نیروهای ضعیف و کند پرهیز نماید. اعتماد به نیروهای سست عنصر موجب کندی روند کارهامی شود. سوگمندانه باید پذیرفت که بسیاری از طرح های عالی که سالیان دراز برای تصویب آن ها وقت صرف شده و صاحب نظران متخصص و متعهد فراوانی در تهیه وتکمیل آن ها زحمت کشیدند، هنگام اجراناکام ماند و تنها دلیل این امرهم اعتمادمسؤولان به عناصرتنبل و ضعیف بود.بسیاری از طرح های کلان به افراد تنبل وبی اراده سپرده شد و موجب ضایع شدن بیت المال شد. مدیر هرگز نباید امور مهم را به افرادی که تنها در عرصه ی شعار جولان می دهند، بسپارد.
– نداشتن سعه ی صدر
مدیریت به ابزار مختلفی نیاز دارد که یکی از ابزارهای اصلی آن، داشتن سعه ی صدراست. نداشتن سعه ی صدر آفت مهمی است که مدیریت را تهدید می کند. مدیر باید بتوانددر رویارویی با مشکلات، با حوصله ی فراوان به ارزیابی آن ها پرداخته و بابرنامه ریزی دقیق به حل آن ها بپردازد. مدیر در برخورد باافراد مختلف، باطرز تفکرهای مختلف رو به رو می شود. گاه نظرهایی صد درصد مخالف طرزتفکر او در جلسات طرح می شود که مدیرباید قدرت تحمل آن ها را داشته باشد. مدیرباید سلیقه ی شخصی، گرایش سیاسی وعلاقه ی خود به افراد و طرز تفکرهای مختلف را فدای اهداف سازمان بنماید. حضرت علی علیه السلام درباره ی سعه ی صدر فرمود:
«آله الریاسه سعه الصدر» (۸)
ابزار ریاست، سعه ی صدر است. تنگ نظری و کم حوصلگی در برخورد بانظرات مخالف و مشکلات پیش بینی نشده، آفت خطرناک مدیریت است. مدیر باید در برابرانتقادها از خودنرمش نشان دهد و به پیشنهادهای رسیده توجه نماید. نداشتن سعه ی صدر موجب می شود که نیروهای متخصص که از لحاظ فکری و سلیقه های شخصی با مدیر اختلاف دارند، با او همکاری نکنند.
– غفلت در انتصاب ها
حضرت علی علیه السلام فرمود:
«لابد للناس من امیر بر او فاجر یعمل فی امرته المؤمن و یستمتع فیها الکافر» (۹)
مردم به فرمانروا نیازدارند، خواه نیکوکارباشد یا فاسد، تا مؤمنان در سایه ی حکومت اوبه کار خود مشغول و کافران از حکومت اوبهره مند شوند.
بدون مسؤول گذاشتن واحدهای سازمان،از ضعفها و آفتهای مدیریت است. مدیر نبایدهیچ یک از معاونت ها، اداره ها و واحدها ودیگر بخش های سازمان را بدون مسؤول قراردهد. زمانی که مدیر فردی را لایق ریاست بخشی از سازمان نمی بیند و یا به عللی مانندبروکراسی اداری نمی تواند به سرعت فردی رابه عنوان مسؤل بخشی از سازمان بگمارد،باید یکی از افراد سازمان را به صورت موقت به ریاست آن بخش انتخاب نماید. بلاتکلیفی کارکنان که در صورت نبودن مسؤول مستقیم برای آن ها رخ می دهد، در اندک مدتی به هرج و مرج، بی نظمی، اخلال درکارها و دیگرمشکلات منجر می شود. بدین خاطر است که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
«وال غشوم ظلوم خیر من فتنه تدوم »(۱۰)
حکمران فاسد و ستمگر بهتر از هرج و مرج همیشگی است.
– انتصاب مدیران کم تجربه
مدیریت، علمی است که آمیخته باتجربه است. یادگیری علوم مختلف برای احرازپستها لازم است اما تجربه نیز شرطی مهم دراین مورد است. چه بسا افرادزیادی که ازدانش نظری خوبی نیز برخورداربودند، اما چون تجربه ای در مدیریت نداشتند، درمدیریت ناموفق بودند. حضرت علی علیه السلام فرمود:
«من قلت تجربته خدع » (۱۱)
کسی که تجربه اش کم باشد، فریب خواهدخورد.
متاسفانه بسیاری از طرحهای ملی و کلان کشور گاه به مدیرانی سپرده می شود که کم تجربه اند. تعهد، تحصیلات عالی و دلسوزی،شروط لازم برای سپردن مسؤولیت به مدیران است اما این شروط به تنهایی کفایت نمی کنند. تجربه باید ملاک اعطای مسؤولیت به افراد باشد. دادن مسؤولیت به افراد کم تجربه، موجب می شود که افراد با تجربه دلسرد شوند و دل در گروکار نبندند. انتصاب افراد کم تجربه برای مسؤولیت های مهم، خطری است که هماره مسؤولان راتهدیدمی کند. چه بسا افرادی که به خاطر ملاحظات سیاسی و به کارگماردن نیروهای حزب اللهی و گاه به خاطر رفاقت، نیروهای کم تجربه را به مسؤولیت های مهم می گمارند و ضربه ای سنگین بر پیکر سیاسی – اقتصادی – فرهنگی جامعه می زنند.
– غفلت از مشورت
خداوند به حضرت محمدصلی الله علیه وآله دستورمی دهد که با دیگران مشورت کند. (۱۲)
حضرت علی علیه السلام نیز به مالک اشتر فرمان می دهد که با خردمندان مشورت کند. (۱۳)
مشورت کردن با دیگران، شریک شدن درعقل وتجربه ی آن هاست. غفلت از مشورت موجب پناه بردن به استبداد می شود. مدیرهماره باید خود را نیازمند مشورت بامسؤولان، کارکنان و صاحب نظران ببیند.حضرت علی علیه السلام در باره ی مشورت فرمود:
«من استبد برایه هلک و من شاورالرجال شارکها فی عقولها» (۱۴)
کسی که به فکر خودش استبداد بورزد،هلاک می شود و کسی که با دیگران مشورت بورزد، با آن ها در اندیشه هایشان شریک خواهد شد.
از آفتهای خطرناک که عرصه ی مدیریت راتهدید می کند، این است که مدیر خود را ازمشورت با دیگران بی نیاز ببیند.
– مدیریت از پشت درهای بسته
هرسازمانی از اجزایی تشکیل شده است که نیازمند هماهنگی است. برنامه ریزی کوتاه مدت و درازمدت نیزجزو وظایف مدیریت است. کنترل، سازماندهی، نظارت، هدایت ورهبری در یک سازمان به اطلاع دقیق مدیرسازمان از روند انجام کارها بستگی دارد.غفلت مدیر از روندکارهای روزمره ی سازمان،آفت مهم مدیریت است.
حضرت علی علیه السلام دراین باره فرمود:
«فلاتطولن احتجابک عن رعیتک فان احتجاب الولاه عن الرعیه شعبه من الضیق و قله علم بالامور» (۱۵)
پس دوری خود از زیر دستانت را طول مده.به درستی که کناره گیری مسؤولان اززیردستان، نوعی محدودیت و کم اطلاعی ازامور است.
مدیر به خاطر حضور در جلسات اداری وکارهای روزمره مجبور است که زمان زیادی ازوقت خود را در دفتر خویش بگذراند. این امرنباید به جدایی بین مدیر و نیروها منجر شود.زیرا محدود شدن مدیر، به اتاق کار، موجب محدودیت کانال های ارتباطی و اطلاع رسانی وی و عدم اطلاع او از نواقص کار می شود.
– تکبر و غرور
تکبر خطری است که همه را تهدیدمی کند; اما مدیران بیش تر از همه در معرض این خطر هستند. تکبر آفت مدیریت است.حضرت محمدصلی الله علیه وآله فرمود:
«من احب ان یتمثل له الرجال قیامافلیتبوا مقعده من النار.» (۱۶)
کسی که دوست دارد دیگران رو به روی او(به خاطر احترام به او) بایستند، جایگاهش در آتش است.
غرور موجب تباهی انسان می شود.مدیریت هنگامی ارزش است که سجایای اخلاقی را نابود نسازد. تکبر سبب می شود که مدیر احساس برتری نسبت به دیگران را به اندازه ای برساند که از حرکت کردن پیشاپیش کارکنان، لذت ببرد. حضرت علی علیه السلام فرمود:
«ما اری شیئا اضر بقلوب الرجال من خفق النعال وراء ظهورهم » (۱۷)
من ندیدم چیزی را که برای قلب(ایمان)های مردم زیان بارتر از صدای کفش ها پشت سرآن ها باشد.
– تندخویی
بسیاری از مردم هنوز براین عقیده اند که بارافت و مهربانی نمی توان مدیریت کرد. برخی براین باورند که مدیر هماره باید گرزی به دست داشته باشد تا بتواند نیروها را به اطاعت از خویش وادار سازد. این افراد هماره در صددند تا تنبیه های اداری را به رخ کارکنان بکشند. متاسفانه برخی، قاطعیت رابا تندخویی و خشونت اشتباه گرفته اند.قاطعیت در مدیریت امری است لازم، اماخشونت امری دیگر است. مدیر باید بکوشد تاعلاوه براجرای دقیق دستوالعمل های اداری، از راه مهربانی به اداره ی امور بپردازد.رعایت اخلاق اسلامی هیچ گاه با اجرای مدیریت درست و کارآمد تنافی نداشته است.پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه وآله الگوی مدیریت اسلامی است. آن حضرت پس از تشکیل حکومت اسلامی، با قاطعیت تمام به اجرای احکام اسلامی پرداخت و مهربانی راسرلوحه ی کارهای خویش قرار داد. امام علی علیه السلام نیز این گونه بود. تندخویی، آفت مدیریت است وموجب هتک حرمت به مدیرمی شود. امام صادق علیه السلام فرمود:
«ان شئت ان تکرم فلن و ان شئت ان تهان فاخشن » (۱۸)
اگر می خواهی به تو احترام شود، پس نرمش داشته باش و اگر می خواهی به تواهانت شود، خشن باشد.
– مشغول شدن به کارهای جزئی
یکی از آفتهای مهم مدیریت این است که مدیر اهداف اصلی سازمان را رها کند و به امورجزئی اداری بپردازد. مدیر باید بیشتر دقت وتوان خود را برای اجرای اهداف سازمان صرف کند. درکشورهایی که نظام اداری آن هاباتحولات جامعه هماهنگ نیست، مدیران به جای پرداختن به برنامه های اساسی سازمانی، به امور جزئی که وظیفه ی کارکنان عادی سازمان است، می پردازند.
هرسازمانی برای رسیدن به اهداف خویش، برنامه هایی را به عنوان برنامه های محوری تصویب می کند و تمام سازمان را درخدمت آن برنامه ها قرار می دهد. مدیر بایدتمام عوامل را بسیج کند تا محورهای اصلی سازمان را اجر کنند. پرداختن به کارهای معمولی موجب می شود تا مدیر از روند اجرای برنامه های اصلی غافل شود و این برنامه هااجرا نشود. حضرت علی علیه السلام دراین باره فرمود:
«یستدل علی ادبار الدول باربع: تضییع الاصول و التمسک بالفروع و تقدیم الاراذل و تاخیرالافاضل » (۱۹)
چهار چیز دلیل سقوط دولتها شمرده شده است: ضایع کردن کارهای اصلی، مشغول شدن به کارهای جزئی، برتری دادن افرادپست و کنارگذاشتن افراد با فضیلت.
– استفاده نکردن از تشویق و تنبیه
تشویق نیروهای خوب و تنبیه نیروهای ضعیف موجب می شود تا انگیزه های بهبودکار در بین کارکنان قویت شود. بی تفاوت بودن مدیر نسبت به سرانجام کارها و احاله ی آن ها به قوانین خشک اداری، موجب می شودکه روح رقابت در بین کارکنان بمیرد. مدیرمی تواند با تشویق نیروهای کارآمد و تنبیه نیروهای خطاکار و ضعیف موجب شود که روند اجرای کارها بهبود قابل ملاحظه ای بیابد. حضرت علی علیه السلام فرمود:
«لایکونن المحسن و المسی ء عندک بمنزله سواء فان فی ذلک تزهیدا لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریبا لاهل الاسائه علی الاسائه.» (۲۰)
افراد نیکوکار و خطاکار در نزد تو نباید برابرباشند. زیرا این کار سبب می شود که نیکوکاران در انجام کارهای نیک، بی رغبت وخطاکاران در انجام بدی ها، جسور شوند.
تشویق هماره با اهدای جوایز مادی ومعنوی همراه است. تنبیه نیز معمولا بامحروم کردن خطاکاران همراه است. گاه بایک تیر می توان دو نشان را هدف زد. یعنی اهدای جایزه به کارکنان پرتلاش به نحوی باشد که موجب تنبیه خطاکاران شود. (۲۱)
– غفلت از اندیشه های بزرگ مردان کوچک
مدیر باید هوادار اندیشه های درست باشد،ولو این اندیشه از مغز هر فردی تراوش کرده باشد. پیشنهاد و انتقاد سازنده از سوی هریک از کارکنان که باشد، مفید است. یک مدیرموفق نباید طرح ها را به خاطر طراح آن ها مدنظر داشته باشد. چه بسا افراد دون پایه ی اداری که طرح های بسیار ارزشمند ارائه می دهند. غفلت از اندیشه های دیگران و اکتفابه طرح های مسؤولان از آفات بزرگ وخطرناکی است که هر مدیری را تهدیدمی کند. معمولا کارکنان عادی که مسؤولیت بخشی از اداره را ندارند، به خاطر درگیر بودن دائمی باکارها از مشکلات ریز اداری آگاه هستند. به همین خاطر می توانند راه حل های مناسبی برای آن ها ارائه دهند. بهاندادن به نظرات کارکنان عادی به بهانه ی این که نظرات آن ها کوچک است، آن هم بدین خاطر که آن ها مسؤول واحد، اداره یا بخشی ازسازمان نیستند، از آفات مدیریت است.حضرت علی علیه السلام در این باره فرمود:
«لاتصغرن عندک الرای الخطیر اذا اتاک به الرجل الحقیر.» (۲۲)
نظرات ارزشمند افراد معمولی را کوچک نشمارید.
پی نوشتها:
۱ – مدیریت اسلامی، ص ۳۹٫
۲ – مدیریت رفتار سازمانی، ص ۱۴
۳ – بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۳۸٫
۴ – میزان الحکمه، ج ۲، ص ۵۵۱٫
۵ – همان.
۶ – همان، ج ۶، ص ۴۶٫
۷ – همان، ج ۸، ص ۳۹۳٫
۸ – نهج البلاغه، حکمت ۱۷۶٫
۹ – نهج البلاغه، خطبه ۴۰٫
۱۰ – غررالحکم، ج ؟، ص ؟.
۱۱-
۱۲ – آل عمران، آیه ۱۵۹٫
۱۳ – نهج البلاغه، نامه ی ۵۳٫
۱۴ – همان، حکمت ۱۶۱٫
۱۵ – همان، نامه ی ۵۳٫
۱۶ – میزان الحکمه، ج ۴، ص ۸٫
۱۷ – همان، ج ۵، ص ۲۰۶٫
۱۸ – همان، ج ۴، ص ۱۶۱٫
۱۹ – همان، ج ۳، ص ۳۵۹٫
۲۰ – نهج البلاغه، نامه ی ۵۳٫
۲۱ – حضرت علی(ع) در این باره فرمود: خطاکاران را با دادن پاداش به نیکوکار، جریمه و تنبیه کن.(همان، حکمت ۱۷۷٫)
۲۲ – میزان الحکمه، ج ۴، ص ۴۰٫