معماری پایدار و درآمیختن با طبیعت

از این روی که انسان در جهان صنعتی از تمام تکنولوژی های موجود برای سرمایش، گرمایش و تأمین معاش خود استفاده می کند و در این بین سوخت های فسیلی و انرژی های تجدید ناپذیر که مصرف آنها لطمه ای جبران ناپذیر بر نسل های آینده وارد می کنند بیشترین موارد مصرفی انسان می باشند. گرم شدن کره زمین، نازک شدن لایه ی ازون و در بخش هایی سوراخ شدن آن به علت استفاده از انواع آلاینده ها، افزایش روز افزون آلودگی محیط زیست و انقراض گونه های زیستی، تغییرات غیر قابل بازگشت محیط زیست بر اثر دخالت های بشر است که ضرورت توجه به بوم شناسی و مسائل زیست محیطی برای آینده را اجتناب ناپذیر می گرداند.

با پیشرفت شهرها، از تعداد گونه‌ها، اندازه و یکپارچگی اکوسیستم‌ها کاسته شده‌است و در نتیجه توانایی طبیعت در ایجاد و خلق زندگی جدید کم شده‌است. تنها در طی چند سده سرمایه‌ای را که طبیعت در طی میلیون‌ها سال ذخیره کرده به مصرف رساندیم، علاوه بر آنکه قدرت طبیعت در ایجاد سرمایه‌های جدید را نیز سلب نموده‌ایم. ساختمان‌سازی برای مثال (پاک سازی اراضی، کارهای ساختمانی و …) معمولاً منجر به ساده‌سازی اکوسیستم می‌شود که در نتیجه از حالتی متنوع به حالتی ساده‌تر تبدیل می‌شود. نتیجه چنین ساده‌سازی از دست رفتن حالت ترمیم پذیری طبیعت است که می‌تواند مشکلات کوتاه مدت یا تغییرات دراز مدت، نظیر تغییر آب و هوا را ایجاد نماید و اغلب چنین حالتی باعث کاهش انعطاف روابط بین محیط مصنوع و اکوسیستم می‌شود. توانایی تحلیل رفته اکولوژیکی به معنی آن است که فعالیت‌های بشر هم، هر روز محدودتر می‌شود و از اختیارات آن کاسته می‌شود، بنابراین باید محیط طبیعی را با احتیاط بیشتری مورد استفاده قرار داد و بخصوص باید به حفظ تنوع زیستی آن توجه بیشتری نمود.

یکی از جنبه‌های اساسی سیستم‌های طبیعی آن است که اکوسیستم‌ها و تمامی بیوسفر نسبتاً پایدار و برگشت پذیرند. توانایی سیستم‌های طبیعی در مقابله با تخریب‌ها و بازگشت شان از شوک‌های منظمی که به آن‌ها وارد می‌شود، اصلی مهم در نگهداری و مدیریت سیستم‌های زنده است. حفظ یکپارچگی و دست نخوردگی شبکه موجودات، عملکرد و فعالیت‌های آن‌ها درون اکوسیستم و شبکه ای که سیستم‌های مختلف را به یکدیگر ارتباط می‌دهند، برای تضمین پایداری و حیات آن‌ها لازم است. ساده شدن اکوسیستم‌ها و از هم گسیختن شبکه‌های ارتباطی بین آنها، شکنندگی و آسیب‌پذیری شدید و غیرقابل جبرانی را برای آن‌ها به وجود می‌آورد. در تغییرات آب و هوا، شکستن لایه ازن، کاهش تنوع زیستی، افول شیلات، بروزمکرر طغیان قرمز در دریاها، افزایش سیل‌های ویرانگر و خشکسالی، شواهد فراوانی بر ناپایداری روزافزون بیوسفر دیده می‌شود.

توسعه پایدار:

مفهوم پایداری در دهه ۱۹۷۰ را می توان نتیجه رشد منطقی آگاهی های  تازه نسبت به مسائل جهانی محیط زیست و توسعه دانست که به نوبه خود تحت تأثیر عواملی همچون نهضت های زیست محیطی دهه ۶۰ ، انتشار کتاب هایی نظیر “محدودیت های رشد” و اولین کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط زیست و توسعه (۱۹۷۲، استهکلم) بود. معنی لغوی واژه پایداری :” آنچه که می تواند در آینده تداوم یابد” می باشد ، دهخدا پایداری را به معنای بادوام و ماندنی آورده است .

تعریفی ساده و فرآیند گرا از این واژه عبارت است از:” توسعه پایدار آن نوع توسعه ای است که سلامت انسان و نظام های اکولوژیکی را در بلند مدت بهبود بخشد “. توسعه پایدار توسعه ای است که نیاز های حال انسان را با توجه به توانایی نسل آینده در دریافت نیازهایش مد نظر دارد.

هدف اصلی توسعه پایدار تأمین نیاز های اساسی، بهبود ارتقا سطح زندگی برای همه، حفظ و اداره بهتر زیست بوم ها و آینده ای امن تر و سعادت مند تر ذکر شده است. لیکن موضوع این است که بشر در محیط و بستر طبیعی خود به چنان مرحله ای بحرانی از تاریخ رسیده است که ادامه حیاط سالم در کره زمین را مستلزم تجدید نظر در فرضیاتی قرار می دهد که مدل های رایج برنامه ریزی و توسعه بر پایه آنها قرار گرفته اند. جنبه معنوی و مادی حیات و توجه به روح جمعی به جای فرد گرایی و بسیاری ویژگی های دیگر را می توان نسخه ایرانی توسعه پایدار دانست.

معماری پایدار:

راه حل ذخیره انرژی برای آیندگان و حفظ محیط زیست؛ بازگشت به طبیعت و آمیخته کردن طبیعت با معماری، توجه به مباحث معماری پایدار همچون بام سبز، استفاده از پنل های خورشیدی، مجهز کردن ساختمان ها به سیستم های هوشمند، استفاده از انرژی های طبیعی و… است، اگرچه که راهکارهای موجود برای طراحی و اجرای معماری پایدار با تفکرات ناشی از “بساز و بفروشی”در تقابل است و کمتر کسی حاضر است در زمان ساخت ساختمان هزینه بیشتری بپردازد تا در سالیان متمادی در هنگام سکونت و بهره برداری در مصرف انرژی صرفه جویی کند و به ذخیره انرژی در کشور کمک نماید، اما در نهایت این امر نیازمند عزم جدی معماران و مهندسین سرزمین مان برای رسیدن به اهداف مورد نظر در بحث توسعه پایدار و حفظ ثروتهای ملی است.

معماران باید در راستای تأمین زندگی مطلوب، با بهره گیری از طبیعت و الگوهایش به دنبال راهکارهایی جهت وارد کردن کمترین خسارت به محیط زیست، اصلاح الگوی مصرف، کاهش مصرف انرژی های تجدیدناپذیر و خطرات گرم شدن کره زمین، کاهش زباله و بازیافت صحیح آن و… در صنعت ساختمان باشند تا اهداف توسعه پایدار شهری را تأمین نمایند. می توان پایداری در معماری را بر پایه الگویی تصور کرد که در آن به جای هدر رفتن بیش از حد و یا نادیده گرفتن منابع در دسترس، از آنها به شکل بهینه بهره مند شد. این سبک در معماری از گرایش هایی است که در پی سازگاری و هماهنگی با محیط زیست طبیعی و توجه به نیازهای نسل آینده به خصوص در جهان صنعتی امروز می باشد. استفاده بهینه از انرژی و به کار گیری مصالح قابل بازیافت در ساخت بنا، توجه به جنبه های اقلیمی، بومی و فرهنگی محل احداث پروژه از مفاهیم اصلی پایداری در طراحی معماری است .اگر ساختمانی منطبق با اصول معماری پایدار باشد نه تنها افرادی که از آن ساختمان استفاده می کنند کمترین آسیب و آلودگی را برای محیط خود ایجاد می کنند بلکه از انرژی هایی که در دل طبیعت وجود دارد نیز بیشترین بهره را می برند.

طراحی پایدار، همکاری متفکرانه معماری با مهندسی مکانیک، برق و سازه است. علاوه بر فاکتورهای متداول طراحی مانند زیبایی ،تناسب ، بافت ، سایه ، نور و امکاناتی که باید مد نظر قرار گیرند، گروه طراحی باید به عوامل طولانی مدت محیطی، اقتصادی و انسانی توجه نموده و اصول اولیه آنرا که به قرار زیر است، مدنظر قرار دهد:

۱- درک محیط : طراحی پایدار با درک از محیط آغاز می شود. اگر ما به امکانات محیطی که در آن هستیم آگاه باشیم می توانیم از صدمه زدن به آنها جلوگیری کنیم. درک محیط باعث مشخص شدن موارد مهمی از جمله جهت قرارگیری نسبت به خورشید و چگونگی قرار گیری ساختمان در سایت و حفظ محیط پیرامون و دسترسی درست سیستمهای سواره و پیاده می گردد.

۲. ارتباط با طبیعت : چه ساختمان در داخل محیط شهری باشد و چه در یک محیط طبیعی تر، ارتباط دادنش با طبیعت به محیط طراحی شده روح و جان می بخشد.

٣. درک روندهای موجود در طبیعت : در سیستم موجود در طبیعت، زباله وجود ندارد. لاشه یک موجود غذای یک موجود دیگر می شود. به بیان دیگر احترام بیشتری به نیازهای انواع گونه های طبیعی وجود دارد. روندهایی که باعث احیا می شوند تا ضایع کردن، به بیشتر زنده ماندن ما می انجامند.

ساختمان و شهر پایدار:

ساختمان پایدار ساختاری است که برای ایجاد و تداوم روابط سودمند متقابل با تمام عناصر بوم شناسی محلی آن طراحی شده است. بوم شناسی محلی یا محیط یک ساختمان از عناصر خاص فیزیکی و بیولوژیکی و فعل و انفعالات آنها تشکیل شده است.عناصر غیر زنده یا فیزیکی توسط زمین شناسی محلی و آب و هوای محلی تعریف می شود. زمین شناسی محلی با نوع خاک ، زیرلایه ها ، کاربری محلی و الگوهای آب منطقه و اطراف آن تعریف می شود. آب و هوای محلی از الگوی آب و هوا ، الگوهای باد ، الگوهای خورشیدی و الگوهای آلودگی سایت و اطراف آن تشکیل شده است و عناصر زیست شناختی یا زنده همه از گونه های محلی و اکوسیستم های محلی هستند – از جمله انسان و زیست بوم شهری – که با سایت در تعامل هستند.

“شهر پایدار” شهری است که می‌تواند به ساکنینش یک زندگی معنی دار بدهد بدون اینکه پایگاه اکولوژیکی که بر روی آن اتکا دارد را تخریب کند. این دید باید در بازسازی بافتهای موجود شهری، توسعه‌های جدید در اطراف شهرها وشهرهای جدید به کار گرفته شود.

مناطق شهری که اصول طراحی پایدار در آن‌ها اعمال شده‌اند محیط هایی می‌باشند که:

  • ساکت و پاکیزه اند و دارای خرد اقلیم مطلوب نیز هستند.
  • میزان انتشار دی‌اکسید کربن را کاهش داده‌اند یا فاقد آن می‌باشند و تولیدکننده‌های خودکفای انرژی های تجدید پذیر هستند.
  • مفهوم زباله و ضایعات را تغییر داده‌اند بدین معنی که دارای یک اکوسیستم با چرخه بسته ای از بازیافت، بازتولید و تولید کود می‌باشند.
  • دارای آب با کیفیت بالا و مدیریت آب شهری دقیقی می‌باشند.
  • منظر سبز، باغچه‌ها و باغ بام ها را یکپارچه ساخته اند تا بتواند تنوع زیستی را افزایش داده و تأثیر جزایر گرمایی شهری را از بین ببرد.
  • با استفاده از اصول اکولوژی شهری تنها از سهم خودشان از منابع زمین استفاده کنند.
  • از تکنولوژی های جدید مانند سیستم تولید ترکیبی و خنک کننده‌های خورشیدی استفاده کنند.
  • امکان جابجایی و دسترسی آسان را از طریق سیستم‌های حمل و نقل عمومی با تأثیرات زیست ‌محیطی کم فراهم کنند.
  • از مصالح محلی و سیستم‌های ساختمانی پیش ساخته و مدولار استفاده کنند.
  • حس “مکانی سرزنده” و “هویت فرهنگی” با اصالت ایجاد نمایند. بدین ترتیب تراکم مناطق شهری موجود باید افزایش یافته و از پروژه‌های میان افزای دارای اختلاط کاربری استفاده گردد.
  • اجتماعات فشرده معمولاً در کنار هسته‌های حمل و نقل شکل می‌گیرند. که شامل ساختمانهای ارزان قیمت و کاربری‌های مختلط می‌باشند.
  • از راهبردهای طراحی منفعلانه ایده‌های معماری خورشیدی برای تمامی ساختمانها استفاده گردد تا بتوان میزان جذب گرما در تابستان را کاهش داد.
  • به گونه‌ای ساختمان ها جهت‌گیری کنند که بتوانند در تابستان خنک و در زمستان نور خورشید را جذب کنند.
  • با استفاده از باغچه‌های محلی و کشاورزی شهری بخشی از مواد غذاییشان را تأمین کنند و از این طریق ایمنی غذا را افزایش داده و فاصله تولیدکننده تا مصرف‌کننده را کاهش دهند.
  • از یک رویکرد میان رشته‌ای جهت بسط مدیریت شهری پایدار بهره ببرند.

 

در نتیجه 

هر انسانی در اجتماع ، شهر و یا کشوری زندگی می کند که فرهنگ و شرایط خاص خود را دارا می باشد ،این فرهنگ و سنن همانطور که در زندگی آنها تأثیر گذارند باید در نوع معماری و محیط مصنوع پیرامونشان نیز تأثیرگذار باشند، زیرا معماری جز لاینفک زندگی انسانها می باشد.از این بحث می توانیم به عنوان منطقه گرایی یاد کنیم ،رویکردی در تعامل و هماهنگی با فرهنگ و بستر فرهنگی با تاکید بر لزوم توجه به ویژگی های فرهنگی، جغرافیایی و اقلیمی یک منطقه خاص. در همین راستا تاریخ معماری معاصر نشان از آن دارد که معماران پست مدرن تلاش کردند تا نگاه را به سمت فرهنگ ، تاریخ ، سنت و در یک کلام آن چیزی که هویت انسان و کالبد پیرامون آن را شکل می دهد، برگردانند.

به عبارتی معماری نباید مانند یک محصول صنعتی بصورت سری و انبوه تولید شود بلکه باید علاوه بر شرایط محیطی و اقلیم ،آداب و رسوم  و فرهنگ مردمان منطقه را نیز در نظر بگیرد. در خلق معماری پایدار تاثیر شرایط محیطی را می توان در فرم بنا و مصالح به کار گرفته شده هم مشاهده نمود. در واقع باید بنایی خلق کرد که نسبت به اطراف خود غریبه نباشد. یکی از ایده های کارآمد بهره گیری از این اصول و مبانی، الهام گرفتن از طبیعت و یادگیری قوانین موجود در  محیط زیست است تا به وسیله همگون سازی معماری با چشم انداز محیطی، ضمن حفظ زیبایی بصری به اهداف ذکر شده نیز دست یابیم.

تحول صنعتی انسان را از زندگی در طبیعت به زندگی در شهر کشانید. درنتیجه هجوم به شهرها بسیاری از زمین های طبیعی و جنگل ها دستخوش تغییرات شد. ساخت و ساز، حمل و نقل، سرمایش و گرمایش ، مصرف انرژی و در نتیجه آلودگی هوا و الودگی صوتی را افزایش داد. شهرها انرژی های تجدید ناپذیر را بی رویه مصرف کرده و به جای آن زباله و آلودگی ایجاد می کنند. در نتیجه پیشرفت صنعت، نیاز به بهره برداری از منابع طبیعی نیز بیشتر شده و بهره برداری غیر منطقی از منابع طبیعی منجر به نابودی آنها شد. با پیشرفت فناوری، الگوی زندگی دستخوش دگرگونی شد . بادگیرها، سایبان ها و نورگیرها در ساختمان جای خود را به تاسیسات گرمایشی و سرمایشی دادند، در نتیجه برای ادامه زندگی در این چرخه احتیاج انسان به انرژی بیشتر شده ولی اکنون در مرحله ای قرار داریم که منابع انرژی رو به اتمام هستند. با این نگرش و لزوم کاهش مشکلات، ایجاد ساختمان های پایدار با توجه به مشکلات زیست محیطی که وجود دارد برجسته می شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا