چالش های مدیریتی در دوران کرونا
به گزارشبیدنا به نقل از ایرنا، همزمان با شیوع کرونا و تغییر عادتها و سبک زندگی ما، سوال بزرگی که در ذهن بسیاری از انسانها شکل گرفته، چگونگی «زندگی در دوران کرونا» است.در طول چند ماه گذشته بشر آموخته است که چگونه در شرایط بحرانی با محیط کار و زندگی خود مواجه شده و بتواند به زندگی خویش ادامه دهد. به ویژه در شرایط همهگیری کرونا که در جهان بهوجود آمده و امکانات و ظرفیتهای نهادی و تسهیلات تجاری را هم تحت تاثیر قرار داده است.
قطعاً اگر تا همین چند ماه پیش از کسی در مورد «فاصلهگذاری اجتماعی» و معنی آن میپرسیدیم، مفاهیمی نظیر برقراری «توازن» در نوع ارتباطات احساسی و نوع و میزان این روابط به ذهن شخص متبادر میشد و اگر به کسی میگفتیم که تا چند ماه آینده، مواد شوینده و بهداشتی نظیر صابون، محلول ضدعفونی کننده و یا حتی دستمال کاغذی دیگر به مانند امروز در دسترس نخواهد بود، قطعاً با واکنش تمسخرآمیز آنها روبرو میشدیم. تا پیش از این از کسی خواسته نمیشد تا هنگام ورود به یک ساختمان ماسک بر صورت بزند اما امروزه این اقدام امری بدیهی و مورد تایید همه افراد یک جامعه است.
مدیران و نگهبانان ساختمانهای اداری و مسکونی، پیوسته از این که ساختمان تحت نظارت و کنترل آنها بایستی به صورت کامل و مطمئن از امنیت و کارآمدی کامل برخوردار باشند، توجیه میشوند. چرا که در طول این مدت فراگیر شدن کرونا، جهان هم به ارتقای نقش این افراد پی برده و در شرایط کنونی همه ما میدانیم که این افراد چه نقش مهمی در کنشهای متقابل و سلامت جامعه ایفا میکنند. این افراد به این مسئله پی بردهاند که زندگی در شرایط قبل از کرونا کاملاً با شرایط جدید متفاوت بوده و نباید از آن تمهیدات سابق برای ورود و خروج افراد به ساختمانها و ادارات استفاده کرد.
دنیا رو در روی بحران جدید
به راستی چه چیزی بحران کرونا را از سایر بحرانهایی که جهان تا پیش از این با آن روبرو بود، متمایز میکند؟ برای پاسخ به این پرسش بهتر است به سه عامل مهم اشاره داشته باشیم.
نخست اینکه جهان طی چند دهه اخیر با بحرانی به این شدت و گستردگی روبرو نبوده است.به دنبال همه گیری و شیوع بیماری در تمام نقاط جهان، امید دریافت کمک نیز از جاهای دیگر کاهش یافت. این بحران به قدری بزرگ بود که حتی مدیران و مسئولانی که به نوعی برای مقابله با بحرانهای پیشرو در جهان برنامهریزی کرده بودند، تصور دقیقی از شرایط جدید نداشتند. درواقع این افراد پس از گذشت چندی، به سرعت دریافتند که شرایط بسیار بحرانیتر و وخیمتر از آنی هست که گمان میکردند.به دنبال همه گیری و شیوع بیماری در تمام نقاط جهان، امید دریافت کمک نیز از جاهای دیگر کاهش یافت
به عبارتی این افراد گمان میکردند برنامهریزیشان برای مقابله با بحران بهگونهای است که میتوانند تمام شرایط را پوشش داده و در پناه این برنامهریزی بر مشکلات و بحران بهوجود آمده فایق آیند. این در حالی بود که کرونا تمام پیشبینیها را بر هم زده و برنامهریزیها را کنسل کرد. درواقع و در شرایط جدید، سازمانها نیاز داشتند تا امکانات خود را محدود کرده و دسترسی افراد به بسیاری از سازمانها را هم کم کنند. که این امر بهطور مشخص در تضاد با تمام پیشبینیهایی بود که تاکنون در اینباره انجام شده بود. بنابراین بسیاری از جوامع، سازمانها و ارگانها نیاز دارند تا برنامهریزیهای خود را به صورت مجدد «بازنویسی» کنند.
نکته دوم این است که کرونا با سرعتی «آرام» اما «خزنده» و مداوم در تمام دنیا در حال حرکت و گسترش است.هنگامیکه یک طوفان، یک آتشسوزی یا هر بحران طبیعی دیگری از این قبیل رخ بدهد، قطعاً برای چند دقیقه، چند ساعت و یا نهایتاً چند روز مشخص با آن سر و کار داریم، و با این پیش زمینه و درک از موضوع به بررسی آن پرداخته و تصمیمات لازم را هم اتخاذ میکنیم. در چنین شرایطی از مسئولان و مدیران خواسته میشود تا به سرعت امنیت ساکنان یک جامعه را در نظر گرفته و در بازگشت روند مشاغلی که در اثر این حوادث به تعطیلی یا تعویق افتاده بودند، اقدام کنند و در حالت ایدهآل از آنها خواسته میشود تا به سرعت روند عادی جامعه را در همه زمینهها به آن بازگردانند. درواقع هیچگاه از آنها خواسته نشده بود که برای ماههای متوالی در حالت هشدار و آمادهباش قرار گرفته و یا برای تغییرات در فضای فیزیکی که ممکن است برای همیشه این تغییر را داشته باشند، برنامهریزی کنند.
سومین نکته این است که به دلیل نوع و ماهیت این بحران جدید و محدودیتهای موجود در زمینه جلوگیری از خطر انتقال آن نیاز هست تا با یک سطحی از هماهنگی با سایر ارگانها دست یابیم که تا پیش از آن، چنین تجربهای نداشتیم. بهطور معمول و سنتی هریک از ادارات و ارگانها در شرایط بحران، امکانات و تسهیلات مختص به خودش را داشت. تا پیش از این یک مدیر نیازی نداشت که بخواهد شرایط تصمیمگیری و نحوه برخورد ارگان خودش در مواجه با شرایط بحرانی را با سایر مدیران هماهنگ کند، اما این وضعیت هماکنون بهگونهای است که یک مدیر خواه ناخواه برای مواجه با بحران به هماهنگی با سایر مدیران و ارگانها نیاز دارد.
به هر تقدیر این بحران فراگیر هماکنون بر جوامع بشری وارد شده است. بشر امروز خودش را در موقعیتی میبیند که تاکنون با آن روبرو نبوده است. امروزه به شکلی فعالانه با منابع انسانی، حقوقی و شیوه رهبری، فناوری اطلاعات، ارتباطات و بازاریابی، و سایر افراد درگیر هستیم که به ناچار باید با آنها هماهنگ باشیم.
نقش مدیران و مسئولان چیست؟
«مایک وایت»، مدیر باسابقه آمریکایی که در سال ۲۰۰۳ و زمان شیوع ویروس سارس در بخش بینالملل پپسی کار میکرد، دربارهی بحران کنونی میگوید: “هر مدیرعاملی که من میشناسم، اکنون مجبور به مدیریت چالشهایی در حوزهی نیروی انسانی، زنجیرهی تأمین و حتی درآمد است. بههرحال ما هنوز در میانه رودخانه بحران قرار داریم.” مدیران در چنین شرایطی سه نقش را بر عهده دارند که به شرح ذیل هستند:
نقش رهبری: مدیران مسئول محیط فیزیکی ما هستند. به عبارتی آنها مسئول فراهم کردن هوای پاک، ایمنی در مقابل انواع حوادث نظیر رعد و برق و آتشفشان، امنیت و به طور کل تامین یک زندگی با آسایش و آرامش هستند. آنها مسئول فضایی هستند که ما در آن توانایی تصمیمگیری داریم.
نقش مجری: وقتی تصمیمات روی روندها یا رویههای مربوطه تأثیر میگذارد، مدیران هم آنها را انجام میدهند. مدیران سازمان ها اکنون مجبور به مدیریت چالشهایی در حوزهی نیروی انسانی، زنجیرهی تأمین و حتی درآمدهستند.
نقش مشاور: وقتی از سیاست سازمانی صحبت میشود، یک مدیر، یک مشاور است و به رهبری کمک میکند تا تأثیرات تصمیمات مختلف بر افراد، مکانها و روندها را درک کند.
وقتی یک مدیر یا مسئول در نقش یک مجری یا رهبر وارد میشود، در این صورت نقش مشاوری از اهمیت دو چندانی برخوردار میشود. در این هنگام مدیران، به خارج از قلمرو معمول تعامل خود قدم میگذارند. هیچ کس مانند تیم تسهیلات امکانات را نمیشناسد. امکانات نقشی اساسی در کاهش خطر دارند. درواقع قدم گذاشتن در آن نقش نیاز به سطح متفاوتی از تفکر و تعامل دارد. مدیریت و نحوه برخورد با کرونا هم علاوه بر چالشهای یاد شده، نیازمند بازنگری در حیطه اندیشه و تعامل مسئولان با این بیماری است.
آنچه مدیران و مسئولان میدانند، نحوه اندیشیدن است. آنها امکانات خود را درک میکنند و هنگامی که این دانش را با نیازها و اولویت های سازمان بزرگتر ترکیب کنند، میتوانند پاسخ مناسبی هم ارائه دهند. اما آنچه مسلم است، مدیران و مسئولان در شرایط فعلی، با دشواریهای زیادی روبرو هستند تا بتوانند مسائل را حل و فصل کنند. در نحوه مدیریت هم، آزمون و خطا با توجه به شرایط جدید امری اجتنابناپذیر است. اما باید در نظر داشت که بدون شک هر تصمیمی تبعات بسیار وسیعی دارد. تصمیمگیری در این شرایط هم کاری به غایت دشوار جلوه میکند که مستلزم گذشت زمان و در نظر داشتن شرایط ویژه و بازنگری در نحوه مدیریت این بیماری است. به عنوان مثال و بنابر نظر تنی چند از پزشکان متخصص که نخواستند نام آنها فاش شود، مدیریت این بیماری که در ابتدای امر بر عهده بخش «عفونی» گذاشته شده و هماکنون هم ادامه دارد، اشتباه بود! درواقع مدیریت این بیماری بایستی در اختیار بخش «ریه و تنفسی» قرار میگرفت تا کنترل آن نیز امکانپذیرتر باشد. این همان نکتهای است که شاید در ایران از آن غفلت شده است. به گفته کارشناسان، کرونا با توجه به ساختار ژنتیکی با علائم متفاوتی ظاهر میشود، اما شدت و محدوده خطرآفرینی آن در بخش ریه و تنفس است. لذا بازنگری در نحوه مدیریت آن هم اجتنابناپذیر مینماید.