علاقه و انگیزه ای که برای خدمت به خلق داشتم مرا به سمت این حرفه سوق داد
شیرین پناهی رئیس رفاهی دفتر تهران شرکت صنعتی بهپاک از عشقی که به کارش دارد با ما سخن گفت.
در ابتدا بفرمایید که چند سال سابقه کار دارید و چرا بخش رفاهی را انتخاب کردید؟
من از تاریخ اول مهر سال ۸۳ استخدام شدم و در خدمت شرکت هستم، به خاطر علاقه ی زیادی که به کارم دارم در سال ۸۹ وارد بخش خدمات رفاهی و بیمه ای شدم، به نوعی احساس میکنم بر خلاف انگیزه ی غالب کارمندان که به دلایلی مانند انگیزه ی مالی و رفع گذران زندگی وارد شغل خودشان می شوند من در کنار این موضوع بیشتر به خاطر علاقه و انگیزه ای که از خدمت به خلق داشتم وارد اینکار شدم.
به چه میزان از شغلتون رضایت دارید؟
و اگر بخواهم میزان رضایتم از کارم را بگویم باید مطرح کنم که صد در صد از کاری که دارم راضی و خشنودم، چرا که بسیار به کارم علاقه دارم و در حین کار هیچ خستگی و بی حوصلگی را احساس نمی کنم و برعکس تلاش کردن در این حوزه برای من انرژی و نشاط را نیز به دنبال دارد. برای من بزرگترین پاداش، لبخندی ست که بر لب ارباب رجوع می نشیند و از ته دلش من را دعا می کند. اینگونه احساس می کنم امید و انگیزه ی فراوانی برای ادامه ی فعالیت دارم. و همچنین درآمدی که از این کار دارم بسیار برایم پر برکت است.
بهترین خاطره ای که از ارائه خدمات بیمه ای در محل کار دارید را بازگو کنید؟
باید بگویم پوشش خدمات درمان تکمیلی فقط برای شاغلین می باشد و بازنشسته ها این خدمات را دریافت نمی کنند. و از آنجا که اصولا شیوه ی کاری من به این صورت است که شماره موبایلم را به کارمندان می دهم تا اگر در بیمارستان های دولتی نیاز به راهنمایی و یا معرفی داشتند، بتوانم برایشان کاری انجام دهم، در همین خصوص یکی از بهترین خاطراتم از خدمات بیمه ای در محل کار می توانم اشاره کنم؛ باید بگویم در شرکت قبلی که بنده مشغول به کار بودم، یک روز که در شرکت حضور نداشتم،مدیرم تماس گرفت و گفت آقای سالخورده ای آمده و با شما کار دارد و هرچه من می گویم که می توانم کار شما را انجام دهم، اصرار دارند که حتما شما را ببینید، بالاخره من بعد از چند روز از مرخصی بازگشتم و آن آقا مجددا به دیدار من آمد و گفت: خانم پناهی من را یادت نمی آید؟من دخترم احتیاج به بستری شدن و عمل داشت، و بیمارستان برای شش ماه بعد به من وقت داد، اما شما تماس گرفتی و با هماهنگی شما کار فرزند من به خوبی و در اسرع وقت انجام شد، به همین خاطر زمانی که من به زیارت خانه ی خدا رفتم به نیت شما یک سجاده خریدم و دور خانه ی خدا هفت بار طواف دادم، همچنین در سفر کربلایی که با فاصله ی کم قسمتم شد بسیار شما را در بین الحرمین یاد کردم.
هر بار که این خاطره شیرین را در ذهنم مرور می کنم باز هم اشک شوق در چشمانم حلقه می زند. همانگونه که در آن لحظه با شنیدن این حرف ها بسیار خدا را شکر کردم و چشمانم پر از اشک شوق گردید و این یکی از زیباترین خاطراتی است که من از کار کردن در این حوزه دارم.
بیشترین مطالبه و درخواست همکاران در خصوص خدمات بیمه ای چیست؟
بیشترین مطالبه ی همکاران در حوزه ی کاری من مراجعه به منظور رزرو وقت بهترین دکترها و یا پیدا کردن دارویی است که بعضا پیدا نمی شود و من تا جایی که توفیق داشته باشم کمکشان می کنم.
همچنین فرصت را مغتنم می دانم و به تمامی همکاران دفتر تهران و سایر همکاران بهشهر اطمینان خاطر می دهم که چنانچه در مباحث بیمه و درمان و یا بیمارستان، دکتر و دارو (در تهران) نیاز به پیگیری بیشتر دارند حتما با من تماس بگیرند و مطمئن باشند که هر کاری از دستم بربیاید از آنها دریغ نخواهم کرد.
اگر باز هم به گذشته برگردید باز هم این کار را انتخاب می کنید؟
اگر باز هم به گذشته برگردم دوباره هم همین بخش و حوزه را انتخاب می کنم، چرا که بخش رفاهی و خدمات بیمه ای برای من مثل خانه ی پدری می ماند و انسان دوست دارد تحت هر شرایطی بازهم به خانه ی پدری اش بازگردد.
چیزی دیگری که خدمات بیمه را برای من خاص می کند، روزی است که به نام روز بیمه نامگذاری شده است، من هیچگاه فکرش را نمی کردم که سی و پنج سال پیش وقتی در روز سیزدهم آذر ازدواج میکنم، وارد این شغل شوم و یکی از عزیزترین روزهای زندگیام با روزی که به نام شغلم نامگذاری شده مقارن شود.
در پایان باید از همسرم که در تمام این مدت همراه و پشتیبان من بوده و هست تشکر و قدردانی نمایم.